آریامهر

آزادی
آنان که دستی را
آنکه حقیقت را نمیداند نادان است،آنکه حقیقت را میداند،و انکار میکند،یک تبهکار است،
اگر آن ترک شیرازی
اگر چه به قدر الاغ،چیز سرمان نمیشود،کلاه سرمان میرود،باهوش ترین مخلوق،منتظر یک قلدریم،معجزه آسا،
بخشم سمرقند و بخارا را
بوسیدن
به این معنا نیست
به خال هندویش
به دست آرد دل ما را

تنها در گورستان،خونخواران،دژخیمان،بیدادگری،ستمگر،ستمدیده،
جنگ،تعصب،قدرتمند،بردگی،آزادی،جنگ،صلح،
حس خوب
زمان،محدود،نگرش و اعتقا ات دیگران،صدای درون وجود شما را ،خفه کند،استیو جابز،
سانسور،همان چیزی را که نهی میکند،با صدای بلند،اعلام میدارد،
سیاستمداران،پوسک بچه ها،باید زودبه زود،عوض شوتد،هر دو به یک دلیل،
طاعت،آن نیست،که بر خاک نهی،پیشانی،صدق پیش آر ،که اخلاص به پیشانی نیست،
کار بد ،شرمساری،دین،تمام،
کار خوب
کسانی که به من میگویند،به جهنم خواهم رفت، در حالیکه آنها به بهشت،مرا شادمان میکنند،
کسی که روی این صندلی های،راحت،قانونی بنویسد،که به درد روی زمین نشستگان،
کم گوی،مصلحت خویش،دادند دو گوش ،یک زبانت ز آغاز،دو بشنو،یکی بیش مگوی،
که نانشان میداد
گاز گرفتند
لبو فروش ها،بستنی فروش ها،آدم فروش ها،تابستان،زمستان،استراحت،دریغ،
محکومند
مردان،زنان،باهم بخوابند،
ملحد،دهری،کافر،دشمن،خلق،فتنه پرور،
وقتی اسب های توانا،اجازه ورود،میدان مسابقه،هر الاغی،میتواند،خط پایان،برسد،
وقتی بچه بودم،از خدا خواستم،که مرا ببخشد،تخصص خدا،در دادن چیرهای دیگر است،
وقتی نیکی میکنم،احساس شادمانی،وقتی بدی میکنم،حس شرمساری،این تمان دین من است،
هر چه در فهم تو آید،آن بود مفهوم تو،فهم تو،مفهوم تو،
هر چه،در فهم تو،آید آن بود،مفهوم تو،
هر کاری ولت میخواهد،مجبگبور نباشی
هر که عیب دگران،پیش تو آورد و شمرد،بی گمان،عیب تو،پیش دگران خواهد برد،

نمایش بیشتر نمایش کمتر

گزارش سوء استفاده

‏با پشتیبانی Blogger